بی تو
چرا فقط به اندازه ی یک فصل ... حالا چگونه تا انتهای سال، که هیچ؛ تا آخر عمر خودم را دست به سر کنم؟! بی تو ... جرات نوشتن هم ندارم... تنها چیزی که مرهم بود! آخرین نامه ام قبل رفتنت داشتم از فلسفه وصال میگفتم... قرار بود نامه ی بعدی برایت کامل ترش کنم. هنوز جرات نکردم دفترم را باز کنم و بنویسم. پ.ن:نمیدانم خودت هم میتوانی نامه هایی که برایت نوشتم را بعد از نبودن بخوانی؟